گوش
گوش

گوشهای ما
مسئول دو حس حیاتی اما کاملا متفاوت هستند: شنوایی و تعادل. صداهای تشخیص داده شده
از طریق گوشها ، اطلاعات اساسی را درباره محیط خارجی به ما میدهند و به ما اجازه
میدهند با روشهای پیچیدهای چون گفتار و موسیقی ارتباط برقرار کنیم. علاوه بر این
گوشها در حس تعادل ما نیز سهم دارند. درک ناخود آگاه وضعیت بدن در فضا به ما اجازه
میدهد تا بایستیم و حرکت کنیم بدون آنکه زمین بخوریم.
گوش دارای اندامهای مجزای شنوایی و تعادل است که صداهای دنیای اطرافمان و
اطلاعات درونی درباره وضعیت و حرکتمان را تشخیص میدهد. ساختمانهای حسی داخل گوش ،
اشکال متفاوت اطلاعات را به صورت ایمپالسهای عصبی برگردانده تا از طریق اعصاب به
قسمتهای مختلف مغز ، جایی که اطلاعات تجزیه و تحلیل میشوند، فرستاده شوند.
توانایی ما در تفسیر اصوات و استفاده از اطلاعات ، درباره تعادل در زمان نوزادی و
کودکی شکل میگیرد.
کیفیت صوت
درواقع صوت ارتعاش مولکولها در هوای اطراف ماست. درجه بلندی (Pitch) یک صدا (میزان بم یا زیر بودن) ویژگی ای از امواج صوت می باشد که فرکانس (تواتر) نامیده میشود. فرکانس تعداد ارتعاش در هر ثانیه است و در واحدهایی بنام Hertz سنجیده می شود. هر چقدر فرکانس بالاتر باشد صدا زیرتر است.
شدت و قدرت یک صدا به نیروی امواج صوتی بستگی دارد که
در واحد هایی بنام دسی بل(Decibel) اندازه گیری می شود . با هر ١٠ دسی بل افزایش در
قدرت, صدایی به بلندی دو برابر شنیده می شود، بنابراین صدایی با ٩٠ دسی بل دو
برابر قویتر از صدایی با ٨٠ دسی بل است. مکالمه بطور معمول در حدود ٦٠ دسی بل است
صدایی تقریبی ترافیک معمولا در حدود ٨٠ دسی بل می باشد. قرار گرفتن در معرض صدای
بالاتر از ١٢٠ دسی بل حتی برای مدتی کوتاه می تواند به شنوایی ما آسیب برساند.
میزان
توانایی ما در تجزیه صداهای مرکب مثل موسیقی و اینکه یک صدا چقدر بلند باشد تا
قادر به شنیدن آن باشیم با یکدیگر متفاوت است. گوش انسان بطور معمول قادر است صداهایی
با فرکانس های بین ٢٠٠٠٠-٣٠ هرتز را تشخیص دهد، اما توانایی شنیدن صداهای فرکانس
بالا با افزایش سن، کاهش می یابد. حیواناتی مثل خفاش(bat) و سگ می توانند صداهایی با فرکانس
های بالاتر از حد طبیعی شنوایی انسان را بشنوند.
تعادل و حرکت
در تعادل و
حرکت گوشها دارای این عملکرد هستند: آگاهی از موقعیت سر و تشخیص چرخش و حرکت سردر
تمامی جهات. مغز اطلاعات گوشها را با اطلاعات حاصل از گیرنده های موقعیت در عضلات،
تاندونها و مفاصل و اطلاعات بینایی بدست آمده از چشمها ترکیب می کند. ترکیب این
اطلاعات با هم ما را قادر می سازد تا بدون از دست دادن تعادل در جهات مختلف حرکت
کنیم.
گوش از سه
قسمت خارجی، میانی و داخلی ساخته شده است. گوش خارجی دارای لاله گوش و مجرا می
باشد. این لوله پر از هوا به پرده
گوش منتهی می شود که در پاسخ به صدا مرتعش می شود. پشت
پرده گوش، گوش میانی قرار دارد که از هوا پر شده و دارای سه استخوان
ظریف می
باشد که استخوانهای شنوایی نامیده می شوند. چکش(malleus)، سندانی
(incus)، رکابی (stapes) این استخوانها ارتعاش پرده را به غشا دریچه بیضی که
جدا کننده گوش میانی از گوش داخلی است ، منتقل می کنند. در گوش داخلی که پر از
مایع می باشد حلزون قرار دارد که دارای گیرنده حسی برای شنوایی و ساختمانهای دیگری
برای حرکت و تعادل است.
مکانیسم شنوایی
توانایی
شنوایی به یک سری وقایع پیچیده در گوش بستگی دارد. امواج صوتی در هوا از طریق
ساختمانهایی به گیرنده شنوایی منتقل می شوند. این گیرنده اندام کرتی نام داشته و
در گوش داخلی قرار گرفته است. داخل اندام کرتی، ارتعاشات فیزیکی بوسیله سلولهای
مویی (hair cells) حسی تشخیص داده می شود و این سلولها با تولید
سیگنالهای الکتریکی پاسخ می دهند. اعصاب این سیگنالها را به مغز منتقل می
کنند و در آنجا این سیگنالها تفسیر می شوند . فرکانس های مختلف صوتی سلولهای مویی
را در قسمتهای مختلف اندام کرتی تحریک کرده و باعث درک اصواتی مثل موسیقی و مکالمه
می شوند. صدا در نواحی شنوایی دوطرفه مغز پردازش می شود. اما صحبت بیشتر در طرف چپ
مغز تفسیر می شود.
حس تعادل
توانایی
ایستادن صاف و راه رفتن بدون آنکه بیفتیم به حس تعادل ما بستگی دارد. ساختمانهایی
در گوش داخلی مثل دستگاه وسیتبولار(دهلیزی) شناخته شده اند که با
تعیین وضعیت و حرکت سر در ایجاد تعادل نقش دارند. دستگاه وستیبولار از سه مجرای
نیم دایره و دو دهلیز ساخته شده است.
حرکت سر
بوسیله سلولهای مویی در ساختمانهایی در مجاری نیم دایره کهکریستا(cristae)
نامیده می
شوند و دو ساختمان در دهلیز که ماکولا (maculae) نامیده می شوند تشخیص داده می شود.
حرکات چرخشی
سر بوسیله کریستا که در مجاری نیم دایره قرار دارند تشخیص داده می شوند. بنابراین
حرکت سر در هر جهتی بوسیله حداقل یک مجرا تشخیص داده می شود. این اطلاعات باعث حفظ
تعادل و ثبات بینایی هنگام حرکت سر می شود.
حرکت خطی و وضعیت ایستا(ساکن static )
دو ماکولای
درون و ستیبول در گوش داخلی حرکت خطی راحس می کنند. بعنوان مثال هنگام مسافرت با ماشین
یا استفاده از آسانسور موقعیت سر به نیروی جاذبه بستگی دارد. تشخیص موقعیت سر در
ارتباط با جاذبه به ما کمک می کند. بعنوان مثال، هنگامیکه درون آب عمیق شیرجه می
زنیم به ما می فهماند از چه جهتی به سطح آب بیاییم.
راههای ارتباطی
اگر چه گوشها به ظاهر ساختمانهای مجزایی دارند، آنها مستقیما با بینی
و حلق ارتباط دارند. قسمت قابل رویت گوش، لاله گوش (pinna) با مجرای گوش مرتبط است که در انتهای آن پرده گوش
(eardrum) قرار دارد. پشت این پرده، گوش میانی است که یک فضای پر از هواست که از طریق
مجرایی بنام شیپور استاش (Eustachian
tube) با حفره پر پشت بینی وحلق مرتبط می باشد . این مجرا مسوول ایجاد
فشار مشابه در هر دو طرف پرده است. ساختمان گوش داخلی در
عمق جمجمه قرار گرفته و حاوی اندامهای حسی برای صدا و تعادل می باشد
پرده گوش
- گوش (Ear) از دو واحد عملکردی تشکیل شده است، دستگاه شنوایی به شنوایی و بخش تعادلی به موقعیت و تعادل اختصاص یافته است.
- اجزای تشریحی دستگاه شنوایی عبارتنداز: گوش خارجی ، گوش میانی و گوش داخلی.
- گوش خارجی تشکیل شده است از لاله گوش و مجرای شنوایی خارجی.
- گوش میانی از غشای صماخی ، لوله شنوایی (استاش) و سه استخوانچه شنوایی تشکیل میشود.
- گوش داخلی حاوی لابیرنت غشایی ، دهلیز (که حاوی اوتریکول و ساکول است). مجاری نیم دایره و حلزون ( که حاوی اندام مارپیچی کرتی است) میباشد.
- امواج صوتی از طریق ردیف لرزشهایی که در گوش خارجی و غشای صماخی شروع میشود. و از طریق استخوانهای گوش به گوش داخلی پیشروی میکنند و به اندام مارپیچی میرسند. جابجایی مژههای سلولهای مژه دار در اندام مارپیچی ، پتانسیلهای گیرنده تولید میکنند که در نهایت منجر به تولید تکانههای عصبی در عصب حلزونی میشود. این تاثیرات از طریق مسیرهای شنوایی به ناحیه شنوایی لوب گیجگاهی برده میشوند.
-
گوش از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است. امواج صوتی مراحل مختلفی را درون گوش طی میکنند تا به اعصاب شنوایی تبدیل شوند. هر کدام از اجزای گوش درونی را این امواج تاثیر گذاشته (تقویت، جمع آوری ، تغییر فرکانس ، انتقال و...) و به اعصاب شنوایی میرسند. ساختمان گوش از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است.
گوش خارجی
گوش خارجی امواج صوتی را جمع آوری و متمرکز میسازد و از دو قسمت تشکیل شده است.
لاله گوش
لاله گوش در غالب حیوانات متحرک است، و برای جمع کردن و هدایت امواج صوتی و تشخیص جهت صدا بکار میرود، ممکن است به طرف منبع صورت متوجه شود. در انسان لاله گوش بیحرکت است ولی تا اندازهای جهت صوت را میتواند تشخیص دهد.
مجرای گوش خارجی
مجرای گوش خارجی لولهایست که تقریبا 2 تا 3 سانتیمتر طول دارد و در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم دارد و به پرده صماخ ختم میشود. ارتعاشات صوتی تا قسمت انتهایی این لوله بوسیله هوا منتقل شده ، پس از آن بوسیله محیطهای جامد و مایع به گوش میانی انتشار مییابد.
پرده صماخ
پرده صماخ غشایی است که بوسیله اصوات با فرکانسهای مختلف مرتعش میشود. درجه کشش آن از محیط به طرف مرکز تدریجا زیاد شده و به همین علت است که هر قسمت از این پرده بوسیله فرکانس معینی مرتعش میشود.
ساختار پرده صماخ
گوش میانی ، محفظه کوچکی بین غشای صماخی و گوش داخلی
است که از حفره صماخی تشکیل شده و حاوی استخوانهای گوش است. پرده صماخی که عموما
"طبل گوش"
نامیده میشود،
از بخش بین گوش خارجی و گوش میانی تشکیل شده است. این غشا لایه نازکی از بافت
فیبری است که توسط پوست به خارج گسترش مییابد و به غشای مخاطی که گوش میانی را میپوشاند
به طرف داخل ، ادامه مییابد.
بین سطح
خارجی مقعر و سطح داخلی محدب ، یک لایه مدور شعاعی از رشتههایی است که کشش سفت
انعطاف پذیری را به غشاء میدهد. غشای صماخی به حلقه استخوانی میپیوندد و همین
حالت سبب میشود که در پاسخ به امواج صوتی ورودی کانال گوش خارجی دچار لرزش میشود.
غشای صماخی به وسیله رگهای خونی و پایانههای عصبی احاطه میشود. بنابراین سوراخ
شدگی طبل گوش ، معمولا خونریزی و درد زیادی را تولید میکند.
حفره صماخی (Tympanic Cavity)
حفره صماخی یا حفره گوش میانی ، یک فضای باریک نامنظم
شده و پر از هوا در استخوان گیجگاهی است. این حفره بطور جانبی از کانال گوش خارجی
بوسیله غشای صماخی و از سمت داخلی بوسیله دایره استخوانی که دو روزنه به نام پنجره بیضی (Oval Window) و پنجره گرد (Round Window) دارد. جدا شده است. یک روزنه دیواره خلفی حفره با
"غار صماخی"
وجود دارد
که به محفظهای منتهی میشود که بوسیله سلولهای هوایی کوچک زاویه ماستوئید ، ادامه
یافته است.
وقتی عفونت
گوش داخلی از میان غار ماستوئید به سلولهای ماستوئید پیشرفت میکنند، ممکن است
بیماری "ماستوئیدیت" ایجاد شود. در دیواره قدامی حفره صماخی ، لوله شنوایی
یا لوله استاش قرار دارد که وظیفه اصلی آن حفظ فشار متعادل در هر دو طرف پرده
صماخی بوسیله اجازه دادن به عبور هوا از حفره بینی به گوش میانی است
گوش میانی
گوش میانی
امواج را تقویت و منتقل میکند. گوش میانی در حفره استخوانی موسوم به صندوق تمپان
(Caisse De Tympan) قرار دارد و بوسیله شیپور استاش (Trompand
Eustache) به حلق میرسد.
ارتعاشات هوا که از گوش خارجی به پرده صماخ میرسد بوسیله چهار استخوان کوچک که
یکی پس از دیگری متکی بهم مفصل شده است، به گوش داخلی منتقل میگردد. این چهار
استخوان بر حسب شکلی که دارند شامل چکشی ، سندانی ، عدسی و رکابی است. وظیفه آنها
کم کردن دامنه ارتعاشات و در نتیجه افزایش تغییرات فشار است.
استخوانچههای گوش
سه
استخوانچه گوش میانی ، زنجیرهای از اهرمها هستند که از پرده صماخ تا گوش داخلی ،
کشیده شدهاند. این مجموعه
اهرمی امواج صوت را از گوش خارجی به گوش داخلی انتقال میدهد. استخوانهای
ریز قابل حرکت از خارج به داخل گوش عبارتند از: چکشی (malleus) - سندانی (incus) - و رکابی (Stapes). استخوانهای گوش ، کوچکترین
استخوانهای بدن هستند و استخوانهای رکابی کوچکترین آنهاست. استخوانهای شنوای در
یکجا نگهداشته میشوند و بوسیله رباط بهم متصل هستند. ماهیچه کشنده صماخی و کشنده
رکابی نیز توسط رباط به استخوانهای گوش متصل شدهاند.
ماهیچه کشنده صماخی به دسته استخوان چکشی متصل میشود. وقتی که این عضله
منقبض میشود، استخوان چکشی را به داخل میکشد، بر کشش پرده صماخ میافزاید و در
عوض از دامنه ارتعاش انتقال یافته از میان زنجیره به استخوانچههای شنوایی میکاهد.
عضله کشنده رکابی به گردن استخوان رکابی متصل میشود و انقباض آن صفحه پایی (foot plate) استخوان رکابی را میکشد و از
دامنه ارتعاش در پنجره بیضی میکاهد.
پنجره بیضی
استخوان چکشی به پرده صماخ و استخوان رکابی به پنجره بیضی (Ovale) ختم میشود که سطح آن 4 مرتبه از پرده صماخ کوچکتر
است. چون سطح صماخ 14 مرتبه از سطح بیضی بزرگتر است لذا فشار در پنجره بیضی 14
مرتبه زیاد میگردد. این بهترین وسیلهای است که میتوان انرژی ارتعاشی یک محیط با
وزن مخصوص کم را (هوا) به
محیطی با وزن مخصوص زیاد منتقل نمود.
پنجره گرد
در گوش میانی ، پنجره دیگری وجود دارد که به پنجره گرد (Round) مرسوم است. پنجره گرد و
پنجره بیضی حد فاصل بین گوش داخلی و میانی است. پنجره بیضی ارتعاشاتی را که به
پرده صماخ میرسد از طریق استخوانهای گوش میانی به گوش داخلی منتقل میکند و پنجره
گرد سبب میشود مایع گوش داخلی که در محفظه غیر قابل ارتعاشی قرار دارد، بتواند
مرتعش شود.
گوش داخلی
گوش داخلی امواج منتقل شده از گوش میانی را دریافت و آن را به امواج شنوایی
تبدیل میکند. گوش داخلی اصلیترین قسمت گوش است و از چندین قسمت تشکیل شده است.
مجاری نیم حلقوی: در ساختمان گوش سه مجرای نیم حلقوی واقع شده است که برای
حفظ تعادل بدن در فضا بکار میرود و در امر شنیدن تاثیر ندارد.
کیسه اوتریکول و ساکول: مجاری نیم حلقوی بالای کیسهای بنام اوتریکول قرار
گرفتهاند
(Utricule) ، که بوسیله مجرایی به یک کیسه کوچکتر مرسوم
به ساکول (Saccule)
وصل میشود.
حلزون

در زیر مجاری نیم حلقوی ، حلزون
(Limacon) قرار گرفته که حفرهای پیچیده به شکل حلزون است و بوسیله دریچه بیضی به گوش
میانی مربوط میشود. تعداد حلقههای این مارپیچ 2.5 ، طولش 38 میلیمتر و قطر قاعده
آن در حدود 3.3 میلیمتر است. حلزون از مایعی پر شده و بوسیله دو پنجره بوسیله غشای
مسدود به صندوق تمپان ارتباط دارد. یکی پنجره بیضی که ارتعاشات را دریافت میکند و
دیگری پنجره گرد بوده و عمل آن این است که به مایعی که در حلزون قرار دارد، امکان
ارتعاش میدهد.
مجرای حلزونی:در وسط حلزون مجرای حلزونی قرار دارد که به ساکول معروف است.
غشا بازیلر:حفره حلزون بوسیله جدار طولی به نام غشا بازیلر به دو قسمت
تقسیم میشود.
اندام کورتی
روی غشا بازیلر مجموعهای مرسوم به اندام کورتی (Corti) یا عضو
کورتی قرار گرفته است. تعداد اندام کورتی از قاعده حلزون به طرف راس آن بتدریج
افزایش مییابد.
تونل کورتی
عضو کورتی از یک سلسله سلولهایی به شکل میله که راس آنها دو به دو و مجاور
هم قرار دارد، تشکیل میشود. بدین طریق مجرایی با مقطع مثلثی شکل را محدود میسازد
که به تونل کورتی معروف است.
شروع پیدایش حس شنوایی
یک سر میله روی غشا بازیلر تکیه داشته و سر دیگر آن آزاد است. لذا هر میله
میتواند در داخل آندولنف (مایع مجرای حلزونی) حرکت آزاد داشته باشد. روی دو طرف
تونل کورتی سلولهای مژهدار شنوایی قرار دارند که انشعابات نهایی عصب شنوایی به
آنها منتهی میگردد، و میتوان شروع حس شنوایی را از این ناحیه دانست
فیزیوتراپی شنوایی
- امواج صوتی ، امواج فشاری هستند که به گوش خارجی وارد میشوند و پس از عبور از مجرای گوش خارجی ، به غشای صماخی میرسند.
- مولکولهای هوای تحت فشار باعث لرزش پرده صماخی میشوند. صداهای با فرکانس کم ، لرزشهای آهسته تولید میکنند و امواج با فرکانس زیاد ، لرزش سریع تولید میکنند. لرزشها ، استخوان چکشی را در طرف دیگر غشاء وادار به حرکت میکنند.
- دسته استخوان چکشی که به استخوان سندانی متصل شده است، باعث ارتعاش آن میشود.
- حرکت لرزش استخوان سندانی ، رکابی را در هنگامی که به داخل و خارج حلزون در سوراخ بیضی حرکت میکند. به نوسان وا میدارد.
- امواج صوتی که از طریق سوراخ بیضی به گوش داخلی میرسند. تغییرات فشاری که "مایع پری لنف" ناودان دهلیزی را میلرزاند، شروع میکنند.
- لرزشهای پری لنف از غشای دهلیزی به آندولنف مجرای حلزونی و در بالا تا نردبان دهلیزی و در پایین تا نردبان صماخی انتقال مییابند. لرزشهایی که به غشاء قاعدهای منتقل میشوند، باعث موجدار شدن غشاء میشوند.
-
سلولهای مژهدار گیرنده اندامهای مارپیچی در گوش داخلی خم میشوند.
این عمل باعث میشود که در آنها پتانسیل گیرنده مولد تولید شود. این پتانسیلهای مولد ، عصب حلزونی را برای تولید پتانسیلهای عمل تحریک
میکنند. وقتی که مژهها در جهت جسم قاعدهای (محور حساسیت) جابجا میشوند،
سلولهای مژهدار را تحریک میکنند. وقتی که مژهها در جهت دور شدن از جسم
قاعدهای جابجا میشوند، سلولهای مژهدار ، مهار میشوند.
تکانههای عصبی در طول شاخه حلزونی عصب دهلیزی - حلزونی برده میشوند، این رشتهها ، مسیرهای شنوایی را در دستگاه عصبی مرکزی که در ناحیه شنوایی لوب گیجگاهی قشر مخ قرار دارد، فعال میکند و این منطقه همان جایی است که اصوات متناسب درک میشوند.

صداهایی که ما میشنویم.
گوش انسان به طور معمول به فرکانسهایی از حدود 30 -
20000 هرتز (دور در ثانیه) پاسخ میدهد، اما تعدادی از مردم میتوانند
مخصوصا در سالهای جوانی ، فرکانسهایی از حدود 16 - 30000 هرتز را بشنوند (تعدادی
از حیوانات به ویژه خفاشها و سگ میتوانند فرکانسهایی بسیار بالاتر را نیز
بشنوند.). توانای شنوایی از زمان کودکی به صورت مداوم کاهش مییابد. این کاهش
احتمالا به به این علت است که غشاء پایه موجود در گوش داخلی ، مقداری از انعطاف
پذیری خود را از دست میدهد. علاوه بر این ممکن است که رسوبات مضر کلسیم (Ca)
نیز تشکیل
شود که سلولهای مژهدار شروع به تحلیل رفتن کنند.
آسیب گوش به
طول مدتی که گوش در معرض صدا قرار میگیرد و همچنین میزان دسی
بل صدا ، بستگی دارد. جالب این است که هنگامی که امکان
بروز ناهنجاری شنوایی هنگام شنیدن صداهای ناخوشایند بیشتر است. احتمالا دلیل اینکه
نوازندگان کمتر از حد انتظار دچار نارسایی شنوایی میشوند، نیز همین است. اما بطور
کلی صدا یک محرک تنشزا است که رگهای خونی را منقبض میکند، به بافت گوش
آسیب میرساند، اکسیژن و مواد مغذی گوش را کاهش میدهد. فشار خون را بالا میبرد و ضربان
قلب را افزایش میدهد.
مسیر پیامهای شنوایی
امواج عصبی بوسیله عصب شنوایی به بصل النخاع رفته از آنجا به دو برجستگی پایینی از برجستگیهای چهار گانه مغز و بالاخره به تالاموسها میرسند. پیامهای شنوایی از تالاموسها به قشر شنوایی واقع در لوب گیجگاهی مخ میروند.
گیرندههای تعادلی
عضو تعادل در مهره
داران شامل بخشهایی به نام دهلیز و مجاری نیمدایره است که
از اجزای گوش داخلی هستند. اندامهای تعادلی که در دهلیزها قرار دارند، بیشتر وضعیت
سر و بدن را نسبت به نیروی جاذبه زمین به مرکز عصبی اطلاع میدهند. اما
اندامهای تعادلی (تاجهای شنوایی) که در مجاری نیمدایره قرار دارند و نسبت به
حرکتهای چرخشی حساسند به حرکات خطی پاسخ نمیدهند.
در بعضی
جانوران بی مهره نیز اندام تعادلی استاتوسیت نام دارد. هر استاتوسیت کیسه ماده و
پوشیده از سلولهای حشره دار است و در یک ساختار آهکی به نام استاتوسیت قرار دارد.
هنگام حرکت و تغییر مکان جانور مژهها با تغییر در موقعیت استاتوسیتها فعال میشوند
و پیامهای عصبی به مرکز عصبی جانور فرستاده میشود.
بیماریهای گوش
بخش اصلی گوش در درون استخوان گیجگاهی قرار دارد و محافظت میشود. گوش میانی که به خارج و نیز به حلق راه دارد، ممکن است دچار عفونت شود. ترشحات موم مانند مجرای شنوایی ممکن است خشک و محکم شده و روی پرده صماخ را بپوشاند و در کار شنیدن اختلال ایجاد کند.
عفونت گوش میانی
به هنگام عفونت لوزهها ، گلو یا بینی میکروبها میتوانند از طریق شیپور استاش به گوش میانی راه یابند و باعث عفونت این قسمت شوند. این عفونت اوتیت نام دارد و در کودکان بیشتر است. زیرا در آنها مجرای استاش کوتاه ، مستقیم و نسبتا گشاد است. بیماریهای عفونی مانند اوریون ، سرخک ، مخملک و سرما خوردگی و گلو درد چرکی همگی میتوانند موجب عفونت گوش میانی شوند.